شروط ازدواج يك پسر ايروني

از کليه دوشيزگان قدبلند زيباروي واجد شرايط زير تقاضا داريم تقاضانامه‌ها و رزومه خود را جهت ربودن دل بنده به صورت پيغام در قسمت نظرات يا به وسيله ايميل به نشاني بنده بفرستند.
 
بديهي است پس از انجام بررسي‌هاي کامل، نام افراد داراي صلاحيت به وسيله همين تريبون اعلام خواهد شد
 
نکته: ما تو کارمون پارتي بازي نداريم، يعني لطفا از قرار دادن پول نقد در نامه يا پيغام خود بپرهيزيد و هي نگيد ما فاميل فلاني هستيم
 
شرايط پذيرش
 
1. سن بالاتر از 18سال و کمتر از 22سال باشد.
 
2. قد کمتر 165سانتيمتر و بالاتر از 175سانتيمتر نباشد.
 
3. افراد خيلي ترکه‌‌اي و زيادي چاق قابل پذيرش نيستند. (چون من حوصله رژيم چاقي و کلاس لاغري ندارم)
 
4. هر وقت من خواستم مي‌ريم هر رستوراني که من گفتم. آبگوشت، کوفته، کله‌پاچه و ميرزاقاسمي با کلي سيرترشي دوست دارم.
 
5. اهل کادو خريدن و هر روز لاو ترکوندن نيستم
6.اگر خداي نکرده، زبانم لال، خدا اون روز زو نياره که ازدواج کردم و وبال گردنم شدي، مامانم اينا و مامانت اينا نداريم. خوشم نمياد.
 
7. عمراً نفقه بدم. چهارده‌تا هم بيشتر مهر نمي‌کنم.
 
8. بايد يک جايي کار کني، يک کاري هم واسه عصر من گير مياري چون حوصله مسافرکشي و رانندگي ندارم
 
9. بابات بايد پولدار باشه تا من در صورت لزوم بتونم بتيغمش.
 
10. پول اضافي ندارم براي پوشک کامل بچه بدم. مي‌ري کهنه و لاستيک مي‌خري، خودت مي‌شوري.
 
11. به مامانت مي‌گي سيسموني خوب بياره
 
12. بايد خوشگل باشي چون پول واسه لوازم آرايش نمي‌دم.
 
13. موهاي وزوزي نبايد داشته باشي، چون نرم‌کننده ايراني الآن شيشه‌اي هزار تومن شده.
 
14. موهاي خرمايي و مشکي رو ترجيه مي‌دم.
 
15. نبايد ورزشکار باشي چون قدرتت خيلي زياد مي شه !.
 
16. اگه سر کار بري يا کاري داشته باشي نبايد ديرتر از 5 خونه باشي.
 
17. از الان بايد کلاس آيروبيک بري تا چندسال ديگه بد هيکل نشي، پولشم از بابات بگير. من 10سال ديگه زن شکم گنده نمي‌خوام
 
18. بايد فال قهوه بلد باشي بگيري، چون من دوست دارم.
 
19. مانتوي تنگ نمي‌پوشي.
 
20. دوستات رو هم هر روز نمياري خونه. فهميدي.
 
21. يک ماشين ظرف‌شويي هم قاطي جاهازت بذار. دوست ندارم پوستم خراب بشه.
 
22. لازم نيست واسه يک خونه 50متري، جاهاز خونه 200متري بخري.
 
23. من مبل تختخواب شو دوست دارم
 
حالا در خدمتيم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 
به نظر شما شرطي مونده ؟

رفتنی بی بازگشت

همیشه در پشت حرف هایت در آن نگاه های بی قرارت ، مسافری را       می دیدم                                                                                                که هر لحظه قصد رفتن دارد . همیشه در پشت لبخندهایت می خواندم که ماندنی نیستی                                                                                        همیشه در پشت ظاهر آرامت می دیدم که دل نبستی. تو رفتی...        آسمان و زمین هم رفتنت را باور کردند.                                                 حتی ساعت دیواری که هر روز منتظر بود نیز،رفتنت را باور کرد .                تو رفتی..................................                                                        و من ،بعد از این همه انتظار ،هنوز رفتنت را باور نکرده ام.

مادر

من به حرمت صدایت،سکوت می کنم...به حرمت ستاره های چشمانت ،آسمان رادر آغوش می کشم ...به حرمت حضورت ،ثانیه های دوری را می شمارم...و به حرمت صداقت،تو را مثل سکوتی پرصدا ،نگاهی آسمانی و فراقی شیرین دوست دارم.

در ساحل امن حضور

ارام نشسته ام . به جای پایت که زیر نور خورشید می درخشد نگاه میکنم و به موج که موقع رفتن چه بی قرار بود .کاش این موج ها بین من و تو حصاری از نامهربانی نمی کشید و کاش می شد با یک دست دراز کردن تو را پیدا کرد.

شعری نو

ترسم اخر زغم عشق تو ديوانه شوم

/ بي خود از خود شوم راهي ميخانه شوم

 انقدر باده بنوشم كه شوم مست و خراب

/ نه دگردوست شناسم نه دگر جام شراب

چشم هايت

گفتم اگر عشق از پیشم برود چه کنم؟گفتند:تو به دنبالش برو.گفتم :اگر چشم هایش در پی چشم هایم نباشد چه؟گفتند:چشم هایت را در چشم هایش قفل کن. من نیز چنین کردم.ولی تو چشم به اسمان دوختی و گفتی :(خدایا چشم هایش را از من بگیر).